داستاني شگفت از شيخ رجبعلي خياط
خواسته يا ناخواسته دلفريبي مي کرد و زيبايي صورتش را به انسان ها نشان ميداد اما غافل از اين که مردمان پاک زيبايي ظاهر او را نمي ديدند بلکه گداخته آتش هاي به پا خواسته از نافرماني خداوند را مي ببنند مردماني پاک همچون رجبعلي خياط.
فرزند اين عارف بزرگوار در گفتگو با کيهان فرهنگي مي گويد:
پدرم با چشم برزخي چيزهايي مي ديد که ديگران نمي ديدند. يکي از دوستان پدرم مي گفت: يک روز با جناب شيخ به جايي مي رفتيم، يکدفعه ديدم جناب شيخ با تعجب و حيرت به زني که موي بلند و لباس شيکي داشت نگاه مي کند! از ذهنم گذشت که جناب شيخ به ما مي گويد: چشمتان را از نامحرم برگردانيد و حالا خودش اينطور نگاه مي کند! فهميد. گفت: تو هم مي خواهي ببيني که من چه مي بينم؟ ببين"من نگاه کردم!
ديدم همينطور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمين مي ريزد و آتش او به کساني که چشم هايشان به دنبال اوست سرايت مي کند. جناب شيخ گفت: اين زن راه مي رود و روحش يقه مرا رفته، او راه مي رود و مردم را همين طور با خودش به آتش جهنم مي برد.
(گروه حجاب و عفاف)
حجاب و عفاف
برچسبها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,